به نام مالک جهان هستی او که مارا خلق کرد تا خلق کنیم در زمین
خدارو شکر میکنم که اجازه ی دوباره ی زندگی بهم داد تا بتونم در خدمت شما عزیزان باشم و اطلاعاتی رو باهمدیگه به اشتراک بزاریم تا از کیفیت بالایی از شغل و زندگی برخوردار باشیم
شغل های پر درآمد چه شغل هایی هستند؟
من به شخصه از۱۶سالگی شروع به کار کردن کردم و اصلا به این فکر نمیکردم که چه شغلی خوبه و چه شغلی بده از اونجایی که اراده میکردم میتونستم کار پیدا کنم و مانع ذهنی هم نداشتم اما چون هرکس که اطراف من بود میگفت من از کارگری و بنایی شروع کردم برای همین ذهن من هم تنها به کارگری و کار یدی میرفت برای همین از بلوک زنی شروع کردم بعد از چند روز کار کردن خسته شدم و وارد کارهای دیگه شدم و همیشه دنبال شغلی بودم که بهم اسم و رسم بده و منوبالا بکشه مثل شغل های پر درآمد ، برای همین شغل های زیادی رو تغییر دادم و تجربه ی بسیاری در شغل ها دارم چون رفتم توی اون حرفه کار کردم و در مدت کمتر از یک سال دیدم پول توش نیست خارج شدم البته بعضی شغل ها هم برام بسیار منفعت داشت و دو سال طول میکشید و بعد کم کم به خاطر باورها اشتباهم و افراد بی ارزشی که دور و برم بودند روز ب روز به مشکلات مالی میخوردم و فکر میکردم که این شغل هم دیگه جواب گو نیست و مردم دیگه نیاز ندارند و فکر میکردم مشکل از من نیست بلکه شغله دیگه سود نمیده و با همین تفکر و باور از این شغل هم خارج میشدم و یک حرفه ی دیگه ای رو استارت میزدم و اون هم به همین صورت بعد از مدتی کار کردن ورشکسته میشدم و با این باور که بازار خرابه از اون کار و حرفه خارج میشدم و به دنبال شغل های پر درآمد میگشتم.
قبل از ورود به هر کاری شروع میکردم در موردش تحقیق کردن که چطور میتونم از این راه پول در بیارم آیا تعداد این حرفه در شهر ما زیاده یا نه و اینکه چقدر حاشیه سود داره اگر یکی از اینها کم بود و مشکل داشت وارد اون کار نمیشدم و باز هم مانند افکار و باور گذشته با حساب کتاب کردن که اگر سود داره وارد میشم وگرنه وارد نمیشم و این یعنی من عاشق پول دراوردنم و فکر میکردن شغلا هستند که برای من پول ساز میشن و اصلا حتی درصدی به این فکر نمیکردم که افکارم اشتباه باشه و جالب اینجا بود که من ندیده بودم کسی به خاطر پول کار کنه و موفق بشه اما همه و همه میگفتن اگه نون توشه برو اگه پول توش داره برو اگه شغل جدید بزنی پول توشه و باید پولتو یکی دو سال جمع کنی و بارتو ببندی و اصلا نمیپرسیدم بارمو یعنی چی ببندم ؟ بعد از اینکه بارمو بستم چیکار کنم؟ اصلا منظور از این همه حرفهای پوچ و بی اساس چیه هرکسی که این حرف هارو به من میزد خودش یه ورشکسته بود و میگفت اگر من جای تو بودم اگه من میتونستم اگر من توی این حرفه نبودم میدونستم چیکار کنم انقدر بهانه داشتند برای شکست و انقدر حرفای پوچ داشتند که خودشونو توجیه کنند و من هم مانند افراد خام که کسی نبود راهنمام باشه به این حرف ها گوش میکردم با اینکه مادر من یک آرایشگر حرفه ای بود که با باعشق کار میکرد و عاشق کارش بود و لذت میبرد و همیشه پول و ثروت داشت اما نمیدیدم و مادرم هم از این تکنیک با خبر نبود اما خودش داشت انجامش میداد و اون تکنیک این بود که به خاطر پول و نیازت شغلی رو انتخاب نکن بلکه به خاطر عشق به حرفه و شغلت مسیر درامدت رو انتخاب کن ، توی بازار هر شخصی که دیدم ثروتمنده و مدت های بسیار توی کارش مونده و ماندگاره کسانی هستند که عاشق حرفشون هستند و عاشقانه کار میکنند و روند ورود پول به زندگیش به صورت عادی و بیش از اندازه داره بدست میاره اصلا به پول فکر نمیکنه چون عاشق شغلشه سعی میکنه بهترین باشه و به روز جلو بره و این امر باعث میشه پول های زیادی رو جذب کنه و یک ثروتمندی بشه که نادان ها فکر کنند که اون شغلشه که بهش پول میرسونه و یا اینکه شانس داره شانس خدا کنه خدا به یکی نگاه کنه یعنی تمام نگاهشون این بود که شخص خودش بی ارزشه و خدا به اون ارزش داده و توانایی خودشو از روی حسادت و قضاوت و باورهای اشتباه نادیده میگرفتند و این بود که فاصله ای بسیار بن آدم های ثروتمند و فقیر ایجاد کرد همین طرز فکر همین باور.
چه شغل های پر درآمد هستند؟
و از زمانی که قانون رو شناختم و تکنیک های بسیاری رو در این راستا آموزش دیدم من هم تونستم درآمد بسیاری از راه اینترنت کسب کنم و کم کم به مسیری که سالهاست عاشقانه به سمتش میرم اما به خاطر باور اشتباه همیشه شکست میخوردم ول میکردم و وارد کار دیگه ای میشدم و اون شغل معلمی و مربی گری بود من اولین بار مربی گیتار شدم که شاگردان بسیار خوبی داشتم و همه از من تعریف میکردند از طرز آموزشم که چقدر ساده آموزش میدم که به خاطر افکار اشتباه این رسالت از من گرفته شد به هر دلیلی بعد وارد مدرسه شدم و چون لیسانس تربیت بدنی دارم معلم مدرسه شدم و بسیار بسیار موفق بودم به گونه ای که عزت نفس بچه ها و ادت بچه ها بالا رفته بود و خانواده های از من تقدیر و تشکر میکردند که بر هم به خاطر باور اشتباه اون کار هم از من گرفته شد و بعد مربی فوتبال شدم که به دید خودشون یک تیم مدرسه ای نونهال به من دادند که باور نکردی من از این بچه ها در عرض ۲ ماه بازیکن های حرفه ای ساختم که به تیم های نوجوان باشگاه های خصوصی دو رقمی میزدیم و چه از ادب و احترام و اخلاق ورزشی و چه از نظر تکنیک بسیار بسیار پیشرفت کرده بودند به گونه ای که ۳ تا از باشگاه های خصوصی فوتبال رو ادغام کردند تا من و تیم نونهال من رو شکست بدند که اونارو ۲رقمی کردیم و این شد که اسم من در فوتبال استان ارومیه پیچید که شخصی از جهرم داره در فوتبال کولاک میکنه در حیطه ی مربیگری اما باز به خاطر باور های اشتباه از اون شغل خارج شدم و دوباره کارهای تکراری و تعویض شغل و الان که در خدمت شما هستم رسالت شغلی به عنوان معلم قبول کردم و با باورهای درست و سالم وارد حرفه ی معلمی شدم .
عاشقانه کار کنید و به خاطر نیازتون شغلی رو انتخاب نکنید بلکه به خاطر عشقتون شغلتون رو انتخاب کنید و به این میگن رسالت شغلی
ثروتمند و خلاق باشید